درد
قلب من پاره شد با چنگال زمان..خاطرات مرده ای تصویر ذهن ام شد
عقل باز دوباره کور شد
غرور باز در دام افتاد واحساس عفونی شد
انچه که بر من گذشت را زمان خط زد..
یا شاید به خلا درونی فرستاد..
نیست در ظاهر نشانی از این درد بینوا ..اما این وجدان من است که با ان ساز گار نیست
ذهن پر مشغله ام گوید جای ان اینجا نیست .. ای مونا بگو به من که کجاست جای بی درد
که نیست نشانی از ان...