April 20, 2025

منا فریدونیـ, چرا کسی خوشبختی رو ندید

 روزای خوش از ترک دیوار پیدا بود

تصویرا مغشوش  و بیصدا بود
روزای خوشو چرا کسی ندید
بین هیاهو و درگیری شدید
یکی داشت زنده میشد از مردنُ
گلی شکفت از پژمردگی
دلم رهید از افسردگی
چرا کسی خوشبختی رو ندید
وقتی دنبال بودیم لای کتابا
قصه و فیلم و لای عاشقا
روزای خوش بود اما پیدا
گلی شکفت، دلم رهیدُ
از پشت ابر، افتاب شد پیدا
چرا کسی خوشبختی رو ندید

April 8, 2025

عشقش کور شد


 خدا،عشقش کور شد
وقتی انسان، رو به نزول شدابتذال رو آمدُ، انسانیت کور شدوقتی دست‌ها خالیُ شد نابود رفاه،فکر مشغولُ شد حرصِ فردا پی ادعا ... .نگیر روی زِ ما کِگرفتن روحِ ما، شوق مااما میدم امید به این شعر منتهاتو نبینش از چشم ما.ما و من دیگه یکی شدیم،همه اسیر زندگی شدیم.چی بود و چی شد سرازیر شدیمزیر گرفت زمونه، عاصی شدیم.سلام حالت خوبهِ میگم الان،شاید  نباشه دیگه فردا زمان.
برای کمی آرامش، چقدر زمینگیر شدیم،میدونیم
چی بود و چی سرازیر شد اینبار
.رُو گرفتِ زمونه انگار
اما میدم سلام باز اینبار
شاید کمتر شه درد  این  زخم ، 





آشفته حال-âşuftahâl

Karışık hâl Geç bu hâlden, Yolu yoktur, Gider sona, Tozlu yollar...  Bu zamanlar Biner sona – Zaman, zaman, Su getir, su... Yandı canım, Kar...