June 11, 2015

زمین - Ground


بر آسمان ابر مینویسد 
نفسم تنگ است نازنینم 
باد پر از گرد است دلربایم 
ریشه درخت خشک است 
زمین ازاد است تنگش نکن 
عاقل باش دریا را زباله دان نکن 
چشم من به این تکه خاک است 
در جهان ادمی از تو خواهم 
تباهش نکن 
زمین زنده است 
تو سیاهچالش نکن


Clouds are writing across the sky,
Breath shortens, darling mine.
Winds swirl with dust and sigh,
The tree’s old roots resign.

This earth is open—don’t confine,
Let wisdom be your guiding sign.
Don’t turn the sea to wasting brine,
My eyes hold hope in this small line.

Among all souls, I call for you—
Don’t let it fall, don’t let it die.
Earth lives and breathes in all we do,
Don’t make it dark, don’t let it cry.

— 

شعری از جنس تو

 ساعت پنج صبحه که پدید می آید شعری مینویسم تا پرده ور افتد و کلمات ظاهر شوند شعرم نوست ، جنسش از ذهن و افکار توست پیچیده کمی احوالم، مکثم را...