I lost
I don't say a word
It seems that words have lost their way
not sign of daily concern into me
Because they lost me too.
My mind is silent
My soul asleep
My eyes were on the other
Alas, I also lost it
I hold my feelings
Shame on me I lost their freedom's key
Autumn will come, I've lost the time pass
گم کرده ام
صحبتی ندارم
گویی که کلمات راهشان را گم کرده اند
نشانئ از دغدغه های روزمره در من نیست
زیرا انها نیز مرا گم کرده اند
ذهنم سکوت کرده است
روحم به خواب رفته
نگاهم به سوی دگر بود
افسوس که انرا نیز گم کرده ام
در این بین احساسات را در بند کردم
وای بر من کلید رهایی انها را نیز گم کردم
پاییز است
من گذشت زمان را گم کرده ام