زمزمه
نیاز دارد نیازمندی که می خواهد رهایی
ازادی نیست اگرقافیه اش ز بی بندو باری باشد
می خواهد زندگی را
نه فقط ز اش را ز روی
اینکه فقط زنده ای
پرنده زخمی که ندارد نای پرواز
را در حصار کشیده اند
کرکس ها را به ته مانده غذایی
فراخوانده اند
ساختند مرداب هایی ز بستر دریا
طوفان شد و گفتند چیزی نیست
و
فقط بوده است غوغایی در باد